مارکو سوالاتی دارد و این سوالات درست روزی که برای اولین بار قرار است با قطار سفر کند از زبان او بیان می شود. او از پنجره ی قطار به بیرون نگاه می کند و با دیدن چیزهای ساده ای که شاید هر روز ساده از کنارشان رد می شده سوالاتی به ذهنش خطور می کند. در واقع مارکو از دریچه ای دیگر به دنیا نگاه می کند. مثلا وقتی کوچ دسته جمعی پرندگان مهاجر را می بیند به ذهنش می رسد که آیا آنها هم در حین پرواز مثل چند تا دوست با هم حرف می زنند و یا اینکه کسی می داند علف ها وقتی گاوها آن ها را می خورند به چه چیزی فکر می کنند. مارکو برای این سوالاتش پاسخ های ارائه می کند که سرشار از خلاقیت و احساسند و با نگاه کودکانه اش پاسخی در خور برای گره های ذهنی اش می یابد.
آیا کسی میداند مترسکها هم گاهی میترسند؟
دانلود فایل طرح درس برای این کتاب
خلاصه کتاب
دسته بندی کتاب
مشخصات کتاب
دانلود فایل طرح درس کتاب
نظرات