خانم بَجِر هر یکشنبه به کوهِ نزدیک خانه اش می رود. او تمام حیوانات و گیاهان مسیر خود را به اسم می شناسد و به هر نیازمندی کمک می کند. در یکی از روز های یکشنبه خانم بَجِر با گربه ی کوچولویی به نام لئو آشنا می شود که می خواهد همراهش از کوه بالا برود. این کوه پیمایی و رفاقتِ زیبا بیشتر و بیشتر می شود. آخرسر خانم بَجِر آن قدر پیر می شود که دیگر نمی تواند پا به پای دوستش بیاید. آن وقت فکر می کنید چه می شود؟
برخی کتاب ها را باید چند بار خواند، اول لذت ببری و بعد به مفاهیم عمیق آن دقت کنی و آن را چراغ راه زندگی قرار دهی. کتاب در راه کوه ویژه کودکان است اما هر مربی، والد و علاقمند به کوه و طبیعت باید بخواند.
خانم بجر، یک خانم پیری است که هر هفته به کوه می رود، گورکن مهرورزی است که در مسیر کوه به فکر دوستش است تا برای او قارچ بچیند، در مسیر کوه حواسش به همه چیز هست از سلام کردن به فردریک پرنده آوازه خوان تا جوجه گنجشکی که از لونه اش به پایین افتاده و آن را به لونه اش بر می گرداند.
خانم بجر از فرآیند زندگی لذت می برد و رسیدن و نتیجه برایش اهمیت کمتری دارد. او رسیدن به قله کمتر برایش اهمیت دارد بلکه مسیر کوهنوردی جان و روانش را صیقل و جلا می دهد.
خانم بجر از آن کسانی است که به دوست و همراه و رشد و تربیت او توجه دارد. در مسیر کوهنوردی با یک بچه مواجه می شود، ترغیبش می کند به کوهنوردی، شیوه مواجهه خانم بجر به گونه ای است که کودک علاقمند می شود برای ادامه مسیر و در نهایت مرام و سلوک خانم بجر را ادامه می دهد و آن زمانی که خانم بجر بخاطر کهولت سن توان کوهنوردی را ندارد، کودک که حالا جوان شده کوهنوردی را ادامه می دهد.