«سرما نخوری کوتی کوتی» دومین کتاب از مجموعه قصههای کوتیکوتی است.
مامان و بابای کوتیکوتی دربهدر دنبالش میگردند. این بچه امشب باید برود عروسی ولی غیبش زده.
آهان کوتیکوتی نشسته توی کفاشی و کتاب میخواند و منتظر است کفشهایش تعمیر شوند
شاید خیلیها با دیدن ظاهر چندشآور یک هزارپا، رو ترش کنند و پا به فرار بگذارند؛ اما این هزارپا با همهی هزارپاهای دنیا فرق دارد. یک هزارپای کوچولوی بامزه که کلی داستان دارد، میشود با داستانهایش سرگرم شد، با داستانهایش خندید و حسابی دوستش داشت.
این هزارپا برای خودش اسمی دارد؛ کوتیکوتی. کمی لوس است و اولین واکنشش برای هر مشکلی اشک ریختن است؛ آن هم لیوان لیوان. کوتیکوتی درعین حال که بازیگوش است، کنجکاو هم هست و به دنبال پاسخ برای پرسشهای کودکانه است. مثل روزی که برگ زردی پیدا میکند و به مدرسه میبرد تا از آموزگارش دلیل زردی برگ را بپرسد.
کودک است و خواهشهای کودکانهای دارد. فکرش را بکنید! کفش اسکیت برای هزارپا، چه هزینهای را روی دست مادر و پدرش خواهد گذاشت؟ اما همیشه این طور هم نیست. پدربزرگ و مادربزرگ فکرهای خوبی دارند؛ طوری که نه سیخ بسوزد، نه کباب.
میتواند خودش را به بیماری بزند و مدرسه نرود. او شمارههای پاهایی را که درد میکند، حفظ است. خوشبختانه آنقدر پا دارد که همیشه میتواند پادرد داشته باشد! اما نیازی به این کار نیست. رادیو اعلام کرده است به دلیل آمدن برف، مدرسهها تعطیل است و او به پاهایش برای برفبازی نیاز دارد.
کوتیکوتی همیشه پس از ناامید شدن و گریه کردن، به فکر چاره میافتد و راهحل مشکلش را پیدا میکند. البته کوتیکوتی برای حل کردن مشکلاتش تنها نیست، گاهی زمین و زمان و مادربزرگ و پدربزرگ هم به کمکش میآیند!
ادبیات داستانی ما شخصیتهای محدودی دارد؛ حسنی، نمکی، ماه پیشانی، خاله سوسکه و چند شخصیت دیگر. حالا فرهاد حسنزاده شخصیتی به ادبیات کودک ایران افزوده است؛ شخصیتی نو با ویژگیهایی تازه. هزارپایی راه یافته به زندگی امروزی با مشکلات امروزی و راهحلهای امروزی.
فرهاد حسنزاده با خلق فانتزیهای ساده و با استفاده از زبانی روان، توانسته است برای کودکان داستانی طنز بنویسد.
📑 برگرفته از سایت کتابک (https://ketabak.org)