یک روز استاد آهنگر در مغازه بزرگش یک قیچی خیلی تیز ساخت و آن را کنار گذاشت تا از آن استفاده کند اما آنقدر کار زیاد بود که قیچی را فراموش کرد. کمکم حوصلهی قیچی سر رفت و به ایت فکر افتاد که خودش راه بیفتد و دنبال کار مناسب بگردد. این راه افتادن برای قیچی که تا به حال دنیا را ندیده است داستانهای جذابی میسازد. با خواندن کتاب قیچی که دنبال کار میگشت کودک وارد دنیای جذاب قصهها میشود.
یکی بود یکی نبود، یه قیچی بود که دنبال کار می گشت….
نه… داستان اینطور شروع نمی شود، شروع داستان با فضاسازی مناسب و کامل تری شروع می گردد و بچه ها را وارد فضای داستان می کند.
منیره هاشمی نویسنده این کتاب به خوبی توانسته داستانی جاندار پندارانه و تخیلی، مناسب گروه سنی “الف” به رشته ی تحریر درآورد، قصه ای که از اول تا آخر آن جاذبه ای برای شنیدن دارد.
تصویرگر کتاب آقای “مجید ذاکری” با خلاقیت و نگرشی که داشته در ایجاد تصاویر کتاب نوآوری ظریفی به خرج داده است.
کتاب ضمن داستان مفاهیمی مانند مذمّت بیکاری، لزوم استفاده درست و مناسب از هر چیز، مفهوم حقّ مالکیت و مواردی از این دست، مطالبی هستند که ضمن داستان به بچه ها انتقال می دهد.
📑 برگرفته از سایت ایران کتاب ( https://www.iranketab.ir )