«منم بازی» قصهی چهارم از مجموعه قصههای موش کوچولو است.
یک روز مامان موش و موش کوچولو بیرون از خانه رفته بودند که به تپهها خاکی رسیدند. حرکت خاک روی تپهها تجربه جدیدی برای موش کوچولو بود که تابحال با آن رو به رو نشده بود. وقتی مامان موشی برای آوردن غذا رفت موش کوچولو با اینکه مادرش تاکید کرده بود که جایی نرود اما تصمیم گرفت بالا رفتن از تپه را تجربه کند و مثل خاکها روی تپه قل بخورد. موشی از تجربه نرم بودن خاک بسیار لذت برد اما زیر پایش خالی شد و قل خورد پایین. وقتی پایین تپه رسید خاکی شده بود و چشمش میسوخت.به نظر شما چه اتفاقی برای موشی افتاده بود؟