بانوی بزرگ درشتترین مورچۀ مادهای که رهبر مورچهها بود تصمیم گرفت که نیمی از مورچهها به همراه جانشینش «مانا» به سرزمینی دیگر هجرت کنند. زیرا تعداد مورچهها زیاد شده بود و بانوی بزرگ نگران بود که غذا به اندازۀ کافی برای همه یافته نشود. پس از چندینروز مانا و همراهانش به سرزمینی بسیار زیبا رسیدند و در همانجا ساکن شدند و کشور خویش را بنا نهادند. وقتی همۀ کارها به سامان رسید، مورچهها گرد هم آمدند تا رسما، مانا را به عنوان بانوی بزرگ خود تعیین کنند. اما مانا نپذیرفت، زیرا نگران بود که نتواند عدالت را بین افراد برقرار کند و مورد غضب خداوند قرار بگیرد. تا این که حضرت سلیمان آموزشهای لازم را به او داد و بسیاری از دانشهای الهی و شیوههای کشورداری را به او آموخت تا بتواند با عدالت بر مورچهها حکومت کند. سپس تمام مورچههای آن سرزمین را گرد هم آورد و در مراسمی باشکوه مانا را بانوی بزرگ آنها معرفی کرد. کتاب حاضر مجلد چهارم از مجموعۀ «قصههای حیوانات در قرآن» است.
مورچه و حضرت سلیمان (ع)
دانلود فایل طرح درس برای این کتاب
خلاصه کتاب
دسته بندی کتاب
مشخصات کتاب
کلیدواژه های کتاب
دانلود فایل طرح درس کتاب
نظرات