کتاب « گربه ی قرمز گربه ی آبی » کتابی بامزه، خوش آب و رنگ و لطیف درباره هویت، حسادت و دوستی است.
گربه قرمز و آبی در یک ساختمان زندگی میکنند، یکی طبقه بالا و یکی پایین. گربه آبی باهوش است، اما دوست دارد مثل گربه قرمز سریع و چالاک باشد. در عوض گربه قرمز سریع و چالاک است و دوست دارد مثل گربه آبی باهوش باشد. آنها به هم حسودیشان میشود و مدام با هم دعوا میکنند. راهحل چیست؟ گربهها به این نتیجه میرسند که با عوض کردن رنگشان میتوانند به آرزویشان برسند. پس گربه قرمز هر خوراکی آبیای که در اطرافش پیدا میکند و گربه آبی هر خوراکی قرمزی که در اطرافش پیدا میکند را میخورد؛ اما فایدهای ندارد. پس گربه آبی سراغ کمد لباسها میرود و گربه قرمز سراغ سطل رنگ؛ اما باز هم هرکس خودش میماند. پس به این نتیجه میرسند که به هم کمک کنند ویژگیهای یکدیگر را تمرین کنند. همین همراهی باعث میشود با هم دوست شوند. گربهها به این نتیجه میرسند که دوست دارند خودشان باشند، اما کمی هم ویژگیهای یکدیگر را یاد بگیرند؛ اما ناگهان سروکله گربه زرد خوشصدا پیدا میشود؟ آیا برای آواز خواندن باید زرد بود؟ پس دستبهکار میشوند!
دو گربه قرمز و آبی در دو طبقه بالایی و پایینی یک آپارتمان زندگی می کنند. دیدارهای گاه به گاهشان با جنگ و دعوا ،چنگ و دندان به هم همراه است چون یکی از انها فرز است و دیگری خوب می پرد. بله دو گربه شبیه هم نیستند و دوست دارند مثل دیگری باشند هر کاری می کنند مثلا گربه آبی چیزهای قرمز می خورد تا رنگش عوض شود یا گربه ابی لباس قرمز می پوشدو گرمش می شود. گربه آبی خودش را رنگ قرمز می زند و همه جایش چسبناک می شود. تا اینکه می ایند سنگ هایشان را با هم وا می کنند و می گویند که دلشان می خواهد شبیه ان یکی بشوند اما دردسر دارد مثل اون یکی شدن. پس چیزهایی که بلدند را به هم یاد می دهند تا هرکسی بهترین چیزی باشد که هست. دوستی شان شروع می شود تا اینکه یک گربه زرد خوش صدا می اید به محلشان و نقطه سر خط.
ویلیام گلاسر معتقد است «حسادت» یکی از مهمترین محرکهای برانگیزاننده بشر برای توسعه خودش است. در فرهنگ ایرانی حسادت را رذیلت اخلاقی می دانیم و غبطه را نوعی فضیلت. اما با تعریف گلاسر ، حسادت رنجی است که مانع کنترل بیرونی بشر برای احراز قدرت است. محرک مهمی که بشر را متوجه تفاوت ها و تحریک برای انتخاب های جدید می کند. اختلاف سطوح زیستی ما را متوجه این نکته میکند که باید حرکت کنیم. برای حرکت نو باید یادگیری داشته باشیم و این فرآیند یعنی «خودتنظیمی» رابطه انسانی به جای کنترلگری بیرونی . تفاوت های ما با «دیگری» منجر به ایجاد «خواسته» می شود و مدنی ترین راه برای حل خواسته ها و نیازها گفتگوی شفاف و ترسیم «نیم رخ» نیازها و توانمندی هاست. بدین شکل «دنیای مطلوب شخصی» ما در گرو « رضایت دیگری» است و این رضایت در رابطه ساخته می شود با گفتگوی شفاف، فعالیت مشترک، احترام متقابل، تشویق توانمندی و حمایت و اعتماد.
🟠 به داستان دو گربه باز گردیم، مهمترین مفاهیم پرورانده شده قصه :
تفاوت ها
حسادت
استعداد فردی
لذات فردی و جمعی
تغییر
مساله یابی
قدرت
گفتگو
دوستی
واقعیت
تصویر خیالی از خود یا دیگری
در قصه دوگربه آبی و قرمز که ما را بسیار یاد کل کل دو تیم فوتبال پرسپولیس و استقلال هم می اندازد یک نکته بسیار درخشان پرورانده می شود. تفاوت می تواند منجر به حسادت ، جنگ و خشم شود اما تا این خشم و حسادت برانگیخته و کل کل و رجز خوانی شروع نشود تلاشی برای «شناخت توانمندی ها و هم افزایی» هم شکل نخواهد گرفت.
از معدود کتابهایی که بدون نسخه پیچی موعظه وار و رد صفر و یکی رذایل اخلاقی به شکل کاملا زیرپوستی پل زدن بر اختلاف ها را ترسیم میکند .این کار را همچون چرخه ای که بارها و بارها تکرار می شود و طبیعت زندگی است می شناساند.
دستمریزاد به این خلاقیت ذهن نویسنده که با موجزترین دیالوگها و تصویر سازی ها یکی از پیچیده ترین و غنی ترین مهارت های زیستی بشر را ترسیم میکند.
ترجمه و تصویر گری کتاب هم روان و درخشان بود.
امتیاز من به این کتاب ۵ از ۵ ستاره است.
📑 سحر سلطانی نویسنده در کتابستان ( http://iranb4c.com )
۱. گفتگو کنید
پس از بلندخوانی کتاب با چنین پرسشهایی با کودکان گفتگو کنید:
- تابهحال خواستهای شبیه فردی دیگر باشی؟ کدام ویژگیاش را دوست داشتی داشته باشی؟ برای به دست آوردنش چه کردی؟
- تابهحال به کسی حسودیات شده؟ به چه چیزی؟
- تابهحال کسی از تو خواسته کاری را که بلدی به او هم یاد بدهی؟ چه کاری؟
- دوست داری با کسی دوست بشوی که کاملاً شبیه خودت باشد یا کسی که ویژگیهای متفاوتی دارد؟ دوستی با فردی که ویژگیهای متفاوتی دارد چه خوبیها و بدیهایی دارد؟
۲. پوستری از شهر و گربههایش بسازید!
با الهام از تصاویر کتاب « گربه ی قرمز گربه ی آبی » و خلاقیت کودکان با تکنیک کلاژ پوستری از شهر، خیابانها و خانهها و گربههای رنگارنگ آن که همه جا پراکنده هستند بسازید.
۳. بازی گنجهای رنگی!
با الهام از کار گربهها که برای قرمز و آبی کردن خود سعی کردند هر چیزی که قرمز و آبی بود را در اطراف خود پیدا کنند، کودکان را مسئول یافتن و جمع کردن وسایل و خوراکیهای به رنگهای مختلف مانند سبز، زرد، قرمز و… کنید. از کودکان بزرگتر میتوانید بخواهید از چیزهایی که پیدا میکنند عکس بگیرند و در آخر از غنیمتهای رنگیشان آلبوم بسازند.
۴. بالشتک گربهای بسازید.
همراه کودکان با پارچه بالشتکهای کوچک به شکل گربه ببرید و با دکمه، کاموا، گلدوزی و غیره برای آن چشم و سبیل و دهان بگذارید. داخل آن را با پارچه خرده یا الیاف پر کنید.
۵. زبانهای رنگی!
برخی خوراکیها رنگ زبان را تغییر میدهند، مانند دراژههای (اسمارتیزهای) رنگی، چغندر، لبو، بعضی آبنباتهای رنگی و غیره. رنگهای مختلف را امتحان کنید و قیافههای بامزه جلوی آینه بسازید.
📌 منبع : سایت هدهد