بچه هایی که می خواهند کوچه زیبا داشته باشند

برای قصه خوانی به کوچه ای در حاشیه شهر دهدشت رفتم و برای بچه ها کتاب ” باغچه ی پسرک ” را خواندم.در این داستان پسرک قصه لیام دلش می خواست همه شهر و کوچه اش سرسبز باشد.اما مردم شهر چون شهر قشنگی نداشتند غمگین وخسته بودند و از خانه بیرون نمی آمدند.اما لیام دوست نداشت در خانه بماند برای همین از خانه بیرون رفت و به جاهای نازیبای شهر رفت. در آنجا به گیاهان و گل ها آب داد و کم کم تمام شهر زیبا و سرسبز شد و هم از خانه هایشان بیرون آمدند و خوشحال شدند.

نویسنده و تصویرگر : پیتر براون

مترجم : هایده عبدالحسین زاده

ناشر : نردبان

رنگ آمیزی کوچه :

بچه ها این قصه را که شنیدند به فکر افتادند که کوچه ای ک درآن زندگی میکنند را زیبا کنند.من هم از فکرشان خوشم آمد و برای آنها مقدمات را فراهم کردم.برای آنها تعداد زیادی رنگ و برس و ابزار کار خریدم و هر کس جلوی در خانه خود را در کوچه رنگ می کرد.از دور که بچه ها را می دیدم از اینکه در کنار هم برای زیباسازی محله شان تلاش می کنند لذت میبردم.

با رنگ های متنوع و شاد کوچه را رنگ کردند و همانند لیام قصه باغچه ی پسرک پیام آور شادی و نشاط برای اهالی کوچه شدند.شب که کار رنگ آمیزی به اتمام رسید در مورد قصه و فعالیت رنگ آمیزی که امروز داشتند گفت و گو کردیم.روز بعد با شهرداری صحبت کردم تا کوچه را آسفالت کند.خاکی بودن کوچه در زمستان رفت و آمد اهالی را سخت و دشوار می کرد.

رنگ آمیزی معابر و کوچه در حاشیه شهر دهدشت