همه خیال میکردند که او هیچ کاری نمیتواند بکند و فقط مایه گرفتاری خواهد بود. اما مادرش که به او ایمان داشت به او گفت که میتواند هر چیزی دلش میخواهد داشته باشد اما باید خودش آن را به دست آورد.
امانوئل با پشتکار و تلاش به رؤیای خود که دوچرخهسواری بود دست یافت و با پیراهنی که روی آن نوشته بود «کم توان» شرق و غرب کشورش را طی کرد و به همه نشان داد که کمتوانی هرگز به معنی ناتوانی نیست.
کتاب «رویای امانوئل» به کودکان میگوید که هیچ کدام از ما توی این دنیا کامل و بینقص نیستیم. اما میتوانیم تلاش کنیم تا کاری را که از ما برمیآید، به بهترین شکل انجام دهیم.
این کتاب داستان واقعی زندگی امانوئل افوسویبوآ ست. پسری که از بدو تولد به دلیل مشکل مادرزادی یکی از پاهایش ناتوان است و به همین دلیل در میان اطرافیان طرد می شد. مادرش اسم او را امانوئل به معنای «خدا همیشه با ماست» گذاشت چرا که معتقد بود حضور او باعث دلگرمی زندگی اش می شود.
نقص امانوئل باعث راکد شدن او نشد بلکه یک دلیل خوب برای تلاش و حرکت او به شمار آمد. او با وجود همین مسئله تمام انرژی خود را برای اثبات خویش به دیگران گذاشت و به یک قهرمان ملی تبدیل شد که تمام کشور و سرزمینش به او افتخار می کنند.