• شهرستان چرام
  • فاطمه فروزان

 

 

محتویات کارگاه:

اول از همه برای شروع درمورد یخ شکن توضیحاتی داده شد. هنگامی که در جمعی از کودکان حضور داریم حتما برای اینکه کودک با ما ارتباط برقرار کند و یخش آب شود از فعالیت های یخ شکنی استفاده می کنیم.

یخ شکن اول:

شعر خواندن یک نوع یخ شکن است و در کنار هم شعر “خونه مادر بزرگه” را خواندیم. در مورد شعر و اهمیت شعر خوانی برای کودک صحبت شد. شعر خواندن تأثیر زیادی روی حال کودک دارد و مربیان تا می توانند سر کلاس هایشان مخصوصاً برای شروع کلاس شعر بخوانند. در سیستم آموزشی مدرن باید برای شروع کلاس، شعر یا بازی باشد که به عنوان یخ شکن استفاده شود همینطور مشارکت و همکاری که ریتم (نظم تکرار شونده) داشته باشد تا انرژی کلاس را بالا ببرد.

یخ شکن دوم:

نفر اول یک توپ در دست داشته باشد و یک جمله بگوید سپس توپ را به نفر بغلی بدهد. نفر بعد آن جمله را بگوید و کلمه یا جمله ی خودش را به آن اضافه کند و توپ را به نفر بغلی بدهد تا اینکه توپ به نفر آخر برسد و شبیه یک داستان کوتاه بشود.

اسم این بازی اگر درمورد ساندویچ باشد آن وقت “بزرگترین ساندویچ دنیا” می شود و مطمئناً کودکان دوبه آن علاقه مند می شوند چون در مورد ساندویچ است.

یخ شکن سوم:

مربی از کلاس بیرون برود و یکی از کودکان بیاید جلوی بقیه بایستد و برای کودکان شکل یا ادای یک چیزی  را در بیاورد سپس مابقی کودکان شبیه کاری که شخص روبرویی انجام می دهد را انجام بدهند. در ادامه مربی به داخل کلاس بیاید و از روی ژستی که کودکان گرفته اند، حدس بزند که شکل چه چیزی است و کودکی که این ادا را درآورده بود می گوید که درست است یا خیر. این بازی ها یخ شکن هستند که باعث صمیمیت بین کودکان و افراد در یک فضا می شود.

وابستگی کودکان:

یکی از سؤالات پرتکرار مربی ها این است با مادر هایی که همراه کودکان سر کلاس می آیند چکار کنیم؟

کودکانی که به مادرانشان وابسته هستند درواقع مادرها هم به آن ها وابسته هستند و مادر این وابستگی را ایجاد کرده است. برخی از مشکلاتی که در کودک وجود دارد ریشه ی آن را باید از زمانی که نوزاد در شکم مادر است، پیدا کرد.

کودکان از شش ماهگی تا شروع نه ماهگی بحران وابستگی و حس نیاز به پدر و مادر را دارند. کودکان تا در آغوش گرفته نشوند؛ رشد نمی کنند و احساس آرامش نمی گیرند. کودکانی که استرس دارند احتمالاً در نوزادی زیاد در آغوش گرفته نشدند. کودکی که وابسته است باید در ابتدا مادرش قانع بشود که وابسته نباشد مثلاً وقتی کودک گریه کند سریع او را بلند نمی کند و بگوید دیگر نباید گریه کند. کودک تا گریه نکند بحران برایش حل نمی شود. کودک باید شب حتما در آغوش مادر بخوابد و کودک باید توانایی این را داشته باشد که خودش با خودش بازی کند.

مقوله ی وابستگی با مادر باید حل بشود و کم کم جای خواب کودک باید از مادر جدا شود و یک بازده زمانی به کودک فرصت داده شود تا برای مادر بیقراری کند منظور این نیست که خودش را کتک بزند و گریه کند. در مدرسه و مهدکودک باشد ولی مادر سر کلاس نیاید و مربی آن جلسه را به طور خاصی برای علاقه مندی های آن کودک وقت بگذارد.

مادر سر کلاس حضور پیدا کند و ببیند که کودکان درحال بدو بدو یا گرگم به هوا بازی کردن هستند. مادر کودک به صورت ناگهانی قایم می شود و به همین روش چند روز بین کودکانی که قایم شدند، قایم می شود. زمان قایم شدن مادر هر روز بیشتر شود تا آن کودک متوجه شود که مادر حضور دارد ولی جلوی چشمانش نیست.

می گویند بچه ای که به دنیا می آید از 5 ماهگی با او بازی “دالی موشه” یا همان “قایم باشک” بازی کنیم تا در بزرگسالی بحران نبود یکسری  چیز هایی را حس نکند و بتواند نبودشان را تحمل کند همینطور بداند وقتی چیزی جلوی چشمانش نیست به این معنا نیست که نباشد و می تواند برگردد.

اگر مادر و کودک وابسته به هم دارید به طور ویژه از بازی “قایم باشک” و “گل یا پوچ” استفاده کنید. چرا؟ چون در ناخودآگاه کودک به این فکر می کند که یک چیزی هست و من نمی بینم ولی وجود دارد. یکسری از مادر ها جلوی کودک خود می گویند که تا من پیش او نباشم جایی نمی رود یا تا من نباشم مهدکودک نمی رود ولی این کار اشتباه است و نباید جلوی کودک به زبان بیاوریم و حس عدم امنیت در جامعه برای او ایجاد کنیم. به پدر و مادر تذکر بدهید که اصلاً به کودک یادآوری نکنند که بدون من در مهدکودک نمی ماند.

نکته مهم: والدین، کودکان را در خانه از مربی و مهدکودک می ترسانند و از جملاتی مانند: “دیگر دوستت ندارم” یا “تو را ول می کنم و میروم” استفاده می کنند که این جملات به کودک خیلی آسیب می رساند و یک بحران در ناخوداگاه کودک ایجاد می کند که با هر بار ترسیدن، یک سلول در مغزشان می میرد.

برای همزاد پنداری کودک بین خانه و مهدکودک، قصه هایی در مورد خانه تعریف می کنیم و بازی هایی که در خانه بازی می کنند را انجام می دهیم.

قصه خوانی:

قصه ی شب: یعنی قصه با آرامش و یکنواخت بدون هیج هیجانی و تکرار شونده باشد (کی بود کی بود من نبودم و صفحه دوم کی بود کی بود من نبودم)

در سیستم آموزشی جدید کشف کردند که ریتم باعث رشد می شود. چرا که ریتم، نظم تکرار شونده دارد و شرطی شدن باعث نظم می شود. یک ساعت خاص و یک لباس خواب مخصوص برای خواب کودک، نظم را با ریتم به کودک یاد بدهیم. برای به کار بردن ریتم در قصه، از بازی های خلاق و قصه های تکرار شونده برای کودکانی که خیلی شلوغ هستند و به قولاً یک جا نمی نشینند استفاده می کنیم.

چرا قصه ی “کدو قل قله زن” در ذهن همه می ماند؟ چون تکرار شونده است و باعث نظم و آرامش می شود. چرا ورزش به زندگی نظم می دهد؟ چون ریتم دارد و سه ست پشت سر هم است. در سیستم آموزش قدیم تمرین ریتم تکرار شونده هم وجود دارد مانند: آب بابا، آب بابا.

نحوه ی قصه خوانی:

مربی وقتی قصه می خواند یا اجرا می کند، باید جان کلمات را ادا کند. باید بداند کجا سکوت یا مکث کند و جمله سؤالی را سؤالی، جمله ی تعجبی را باتعجب بخواند.

در پایان کلاس بازی ریتمیک انجام دادیم:

اعضای حاضر در کارگاه به دو گروه تقسیم شدند و یک گروه شعر “لی لی لی لی، لی لی حوضک علی کوکولو” و گروه دوم “خوشحال و شاد و خندانم، قدر دنیا رو می دانم” خواندند و هر کدام از گروه ها با ریتم و آواز بهتری بخوانند، امتیاز بیشتری می گیریند.

شیوه ی بازی به این شکل بود که گروه اول، ابتدا یک نفر به صورت تک خوانی آواز را می خواند سپس گروه همراه او می خواند و گروه دوم نیز به همین روال اجرا می کنند.

هدف بازی: ایجاد ریتم، همکاری و هماهنگی است.

لازم به ذکر است که در این کارگاه خانم فاطمه افروشته به عنوان دستیار خانم فروزان همکاری داشتند.