زی تیر نگه كرد و پر خویش برو دید ………………………………… گفتا ز كه نالیم كه از ماست كه بر ماست
🪟 جهان بینی جدید کودکان درباره اجسام روزانه
امروز یازدهمین روز از سومین ماه پاییز با بچه ها پیاده رو و خیابان اطراف خانه بلوط را گز کردیم و دنبال چیزهای خنزر پنرز و دور ریختنی گشتیم، آواز خواندیم و با دقت دور و برمان را وارسی کردیم.هرکودک یک انتخاب داشت، یکی بطری پلاستیکی جای نوشابه، آن یکی قوطی نوشابه، میثم پر سفید مرغ، رضا دوک خالی خیاطی، سام علف هرز سبز و تازه، سهیل جلد ماژیک وایت برد و بقیه چیزهایی متفاوت دیگر…
برگشتیم در حیاط خانه بلوط یک نخ کاموا از این سر حیاط به نرده پنجره گره زدیم و اشیا را به بند آویزان کردیم. انعکاس خورشید در آویزها می درخشید. حالا نشستیم و گرم خیالبافی شدیم. پرسیدم این بند و وسایل آویزان شده شمارا یاد چه می اندازد؟
💬 مثل زنگوله گردن بزغاله هاست (به زبان محلی به زنگوله گردن مادیان [دِرا] می گویند
💬 من یادم عروسی ها و منگوله های آویزان سر در خانه ها می افتم
💬 انگار بندِ رخت توی حیاط خانه مان است
💬 شاید زنجیر عمو زنجیر باف باشد
و …
📖 بعد از قلقلک خیال حالا وقت قصه بود:
📖 نام کتاب : کلاغ خنزر پنزری
✒️ نویسنده : سروناز پریشانزاده
📚 ناشر : کانون پرورش فکری
روبه روی بچه ها روی زمین نشستم.
کلاغ خنزر پنرز
قار قار قار قار
همه یک صدا کلاغ شدیم قار قار کردیم. ماجرای کلاغی که رنگ و روی خودش را دوست نداشت و به فکر تغییر بود.حسرت رنگ های پر مرغ را می خورد و در سرش فکرهایی بود.متن کتاب آهنگین بود و گاهی دست می زدیم و میخواندیم:
کلاغ سیاه قار قارو
با یک دل پر آرزو…
قصه تمام شد.حالا نوبت نقاشی سایه ها بود و تمرکز بچه ها برای خوب دیدن. از روی سایه کشیدن یک نوعی از نقاشی خلاق (برای مشاهده پوسترهای نقاشی خلاق کلیک کنید) است و بچه ها سعی می کنند زاویه وسایل را روی زمین یا برگه کاغذ با دقت بیشتر ببینند و رسم کنند و گاهی حتی نقاشی چیز جدیدی از آب در میاد، چیزی متفاوت از خود شی… شاید یک روز یکی از همین بچه ها با همین عادت نقاشی سایه، اختراع جدیدی رسم و ثبت کرد.
ثبت ديدگاه