• روستای کلاب قلعه رئیسی

  • خانم طیبه آتون

 

💢 بچه های روستا برای جذاب تر کردن کتاب کوتی کوتی چه فعالیت هایی انجام دادند؟

kuti kuti 4 روش خلاقانه برای خواندن کتاب کوتی کوتی

1- کارت قصه گویی:

هر روستای جدید که می روم اولین حرفی که به بچه‌ها می گویم “کتاب خواندن به شرط جایزه گرفتن نیست”😎. امروز به روستای دالون بالا رفتم. روستا به دو قسمت دالون بالا و پایین تقسیم می شود، سرزده رفتم پیش بچه ها و همه را خونه به خونه جمع کردم و رفتیم زیر درخت نشستیم.

امروز خلاف روزهای قبل،من برای بچه ها قصه نخواندم و این هفته با کتابکوتی کوتی فعالیت داشتیم. چون کتاب به چند داستان متفاوت تقسیم شده به ترتیب به بچه ها کتاب دادم و از بچه ها خواستم که هر کدام یک داستان از کتاب را بخوانند.

بعد از خواندن کتاب، به بچه ها کاغذ ، چسب و کاغذ رنگی دادم و گفتم قرار است هر کدام از داستان ها را به صورت کارت قصه گویی همراه با متن و تصویر کتاب طراحی کنید. بعد که بچه ها این فعالیت را انجام دادند از بچه ها خواستم به ترتیب هر کدام داستانی را که از کتاب به صورت کارت قصه نوشتند برای دوستان خود بخوانند.

شوق رسیدن به بچه ها و تجربه جدید😍

امروز خیلی منتظر موندم که ماشین پیدا کنم اما متاسفانه به هر تاکسی زنگ می زدم، اکثرا یا مشغول درو کردن جو و گندم هایشان بودند یا جای دیگه😓تا این که یک وانت با باری از کپسول رسید 🚖 گفت می توانی تا قلعه رئیسی بالای بار بنشینی ؟؟ من هم که فقط هدفم رفتن پیش بچه ها بود ،گفتم بلههه!!!😀😍😂نشستم بالای وانت تا خود قلعه رئیسی😎این اولین بار است برای رفتن به شهر با وانت کپسولی سفر میکنم.

5 4 روش خلاقانه برای خواندن کتاب کوتی کوتی

_ حالا من از کجای این شهر شروع کنم؟! تعداد بچه ها که زیاد است و نمیشود یک جا جمع شوند! پس، رفتم چندتا از محله ها و یکی یکی بچه‌ها را از خانه ها جمع کردم. وقتی جلوی خانه ها می رفتم، مادر بچه‌ها می پرسیدند کلاس چی داری ؟؟گفتم کلاس کتاب خوانی 😊 به بچه ها اجازه دادند که همراه من باشند😍به پارک رفتیم و کلاس با کتاب داستان شام سرد شد کوتی کوتی شروع کردیم و بچه ها کلاس رو خیلی دوست داشتند و از من پرسیدند خانم در هفته چندبار میای پیش ما؟؟ گفتم هفته ای یک بار کلاس داریم.

بچه ها گفتند نمیشه بیشتر بیای؟ من هم گفتم باید پیش بچه‌های روستا های دیگه هم بروم، اگر وقت اضافه آوردم میایم، بعد از قصه خوانی بچه ها کاربرگ نوشتند و بازی کردند، برای اینکه بتوانم خوشحالی بچه ها را ببینم می توانم ساعت ها پشت وانت در مسیر باشم

کوچ بچه های قصه خوان😓

10نفر از بچه های روستا همراه خانواده هایشان منطقه ی عشایری سردسیر رفتند. که تابستان  را در آن طبیعت زیبا سپری کنند.🌿🌳🌹⛰ برای خداحافظی با آنها رفتم تا بدرقه شان کنم ،هنوز نرفته بودند و من از الان دلتنگ آنها بودم 💔☹️ یکی از دلایلی که بالای بار نیسان می نشینند، این است که دوست دارند در این مسیر طولانی از بالا همه جا را نگاه کنند، من خودم هم مثل بچه‌ها برای رفتن به سردسیر اون بالا می نشینم! لذتش باعث می شود سختی راه فراموش شود.

کوتی کوتی

2- مکعب قصه خوانی:

همیشه یک روز قبل از اینکه بخواهم قصه بخوانم، طرح درس می نویسم و از یک کتاب چند فعالیت برای بچه‌ها انتخاب می کنم. دیروز کتاب کوتی کوتی را می خواندم، چون حجم کتاب زیاد، اما شیرین هست!! گفتم اکثر بچه‌ها از داستان‌های طولانی خوش شان نمی آید پس بهتر است یک کاری انجام بدهم، اول خودم یک کاغذ برداشتم و به شکل مکعبی قیچی کردم بعد یکی از داستان های کوتی کوتی را با تصاویر و متن داخل مکعب ترسیم و مکعب را درست کردم.

برای اینکه ببینم ایده ی مکعب برای قصه خوانی جالب هست یا نه! مکعب را در دستانم می چرخاندم و می خواندم. خیلی خوب بود😍 و دلم میخواست هرچه زودتر به بچه ها یاد بدهم و لذت این ایده ی قشنگ و جالب را با آنها به اشتراک بگذارم.

امروز همین کار را انجام دادم. اول داستان کوتی کوتی را خواندم، بعدش که بچه‌ها کاربرگ ها را نوشتند به بچه ها کاغذ و چسب دادم که مکعب درست کنند و به نوبت هر کدام یک بخش از داستان های کوتی کوتی را داخل مکعب بنویسند و نقاشی بکشند. بعد که بچه‌ها این کار را انجام دادند، یکی یکی از روی مکعب قصه خوانی شان خواندند، البته با چرخش مکعب در دستانشان نه ورق زدن کتاب!!!

3- عروسک های دست ساز:

امروز ما مهمان های عزیزی از تهران داشتیم، خانم صفوی معلم و عکاس که همراه خانواده آمدند و خیلی بچه‌ها را دوست داشتند و بچه‌ها هم از آشنایی با ایشان خیلی خوشحال بودند. به من گفتند بچه‌ها از خانواده های فرهنگی و تحصیل کرده هستند که اینقدر به کتاب خوانی علاقه دارند؟ من هم گفتم نه، واقعا در روستا پدر مادر اکثرا بچه ها کارگر، خانه دار و کشاورز هستند.

خیلی برایشان جالب بود که بچه‌ها هر لحظه مثل یکی از اعضای خانواده در خانه ی ما بودند. بردیا 3ساله عاشق دوربین عکاسی شده بود و مدام می گفت از من عکس بگیرید و برای خانم صفوی سوره حمد،توحید و کوثر را می خواند😍😅

بچه‌ها پیشنهاد دادند که برویم کنار چشمه کتاب بخوانیم. پس همه راه افتادیم و همراه خود کتاب، پشم، پارچه، سوزن، نخ، قیچی و توپ بردیم. و یک بخش دیگر از کتاب کوتی کوتی را خواندیم و بچه‌ها یکی از شخصیت های کتاب یعنی کرم را با پارچه درست کردند. واقعا خوش گذشت

تعدادی از بچه‌ها که مجبور بودند با پدرشان بعدازظهر گوسفندها را به چرا ببرند با بچه‌ها همراه شدند و فعالیت انجام دادند😍خیلی دوست شون دارم

4-چرا کوتی کوتی گل نمی خورد؟

امروز کتاب داستان کوتی کوتی را همراه با عروسک نمدی برای بچه ها خواندم، بچه ها کاربرگ ها را نوشتند و بعد طراحی کوتی کوتی را با سنگ و دمپایی هایشان درست کردند. بچه ها که عاشق فوتبال هستند با خواندن آن قسمت از داستان کوتی کوتی که دروازه‌بان خوبی بود و به خاطر پاهایش گل نمی خورد، گفتند می خواهیم به صورت دسته جمعی کوتی کوتی بشویم 😃😍 من برای این که بازی آنها جذاب تر شود، گفتم چطوره با زیرانداز یک کوتی کوتی درست کنیم؟ بچه‌ها گفتند فکر خوبی است 😍😍 پس زیرانداز  را روی سر آنها انداختم ،یک نفر سر هزار پا و بقیه به عنوانِ پاهای هزارپا خم شدند و فوتبال بازی کردند.

من با وجود بچه ها عاشق کوتی کوتی شدم