• طاهره صالحی

 

خلاقیت در فعالیت برای کتاب “من نمی خواهم قورباغه باشم”:

همیشه بعد از خواندن یک کتاب قصه برای بچه ها، برای تثبیت قصه در ذهن آن ها، کارها و فعالیت های مختلفی از کتاب طراحی می کنم. این هفته بعد از خواندن کتاب “من نمی خواهم قورباغه باشم”، چند کار مختلف با این کتاب انجام دادم:

1_ چرخه ی زندگی قورباغه:

ابتدا چرخه ی زندگی قورباغه را توضیح دادم که چرخه یعنی چی و چرا اسمش چرخه است همینطور نقاشی آن را در تابلو کشیدم. برای بچه ها توضیح دادم که قورباغه دوزیست است یعنی هم در آب و هم در خشکی زندگی می کند. قورباغه ها  ابتدا تخم هستند و بعد نوزاد قورباغه درست می شود سپس قورباغه دو دست و بعد دو پا در می آورد و دم آن کوچک می شود و تا مرحله ی بالغ شدن را به طور کامل برای بچه ها توضیح دادم.

سپس از بچه ها خواستم که خودشان چرخه ی زیست قورباغه را نقاشی بکشند. وقتی بچه ها نقاشی آن را کشیدند از آن ها خواستم با قدرت تخیل خودشان یک قصه و داستان برای این قورباغه بنویسند.

بچه ها چیز های مختلفی نوشتند:

_ یکی از غذای قورباغه نوشت که شامل مگس، پشه، سنجاقک و… است.

_ آن یکی نوشت که قورباغه تخم هایش را گذاشت و وقتی سراغ آن ها رفت دید که تخم هایش نیستند.

_ دیگری نوشت قورباغه وقتی بالغ شد قول داد که غذاهای نوزادی اش را نخورد.

_  دیگری از خاطراتش در دیدن قورباغه و تخم های آن نوشت.

_  دیگری از دو زیست بودن قورباغه نوشت.

_ دیگری هم خود قصه ی کتاب را روی چرخه ی آن پیاده کرد.

_ یکی دیگر از بچه ها که طنازی اش گُل کرده بود از چرخه ی طولانی تخم های قورباغه تا تبدیل آن ها به قورباغه های بالغ و سپس به قول خودش ازدواج آن ها و درست شدن نوه و نتیجه، نوشت.

 

قورباغه قورباغه

 

2_ داستان نویسی و نوشتن خلاقانه با شیوه ی طنز:

یکی دیگر از کارهایی که با این کتاب دوست داشتنی انجام دادم، داستان نویسی و نوشتن خلاقانه با شیوه ی طنز است و نوشتن مان را با “طرز تهیه ی ساندویچ حشره برای قورباغه ی دوست داشتنی” انجام دادیم.

ابتدا از بچه ها سوال کردم تاکنون آشپزی کرده اید؟ هر کسی چیزی می گفت. به آن ها گفتم برای تهیه ی یک غذا به مواد خاصی نیاز داریم و در تابلو برای آن ها طرز تهیه ی ماکارونی و مواد مورد نیاز و مقدار آن ها را نوشتم سپس مرحله به مرحله نحوه ی درست کردن تا خوردن ماکارونی را توضیح دادم.

سپس به بچه ها گفتم که می خواهیم ساندویچ حشره ی خوشمزه برای قورباغه درست کنیم. بچه ها همه حالشان به هم خورد و با کلماتی مانند اه اه آن را بروز می دادند. باز به آن ها کمک کردم و گفتم: این یک نوع نوشتن خلاقانه به روش طنز است و با همفکری خودشان گفتیم که مثلا یک ساندویچ حشره از سوسک، مارمولک، پشه، مگس و…. روده های مارمولک و سوسمار برای سس این غذای خوشمزه استفاده می شود و مرحله به مرحله نحوه ی درست کردن این ساندویچ خوشمزه را برای این قور قوری دوست داشتنی نوشتیم.

بچه ها همراه با اینکه حالشان به هم می‌خورد اما بسیار خندیدند و از نوشتن این طنز ساندویچ  حشره برای قور قوری لذت بردند.

بعضی از بچه ها خیلی خلاق بودند و وقتی گفتم مواد را در نان می گذاریم، گفت: خانم پوست مار را درمی آوریم و به جای نان از آن استفاده می کنیم.

یکی از بچه ها خلاقیت خود را به این شکل نشان داد که مثلا از پاهای ۵۴۶  هزار پا استفاده می کند.

یکی دیگر از بچه ها، زهر مار و عقرب را به عنوان سس مخصوص استفاده کرده بود.

دیگری از بچه ها، دوران های مختلف زمین شناسی و مکان های خاص را وارد نوشته ی خود کرد مثلا می نوشت پوست دایناسور اولیه، مارهای استرالیا یا پوست کرگدن فلان جنگل و…. و چقدر تخیل بچه ها زیبا بود.

 

قورباغه ساندویچ ساندویچ

 

3_ یکی دیگر از کارهایی که با کتاب “من نمی خواهم قورباغه باشم” انجام دادم:

دوست دارم یک …… باشم.

از بچه ها پرسیدم قورباغه داستان ما دوست داشت جای چه حیواناتی باشد؟

بچه ها گفتند: خرگوش، جغد، گربه و خوک.

این حیوانات چه ویژگی هایی داشتند که قورباغه دوستشان داشت؟

بچه ها گفتند: خودش لیز بود، حشره می خورد و از خودش بدش می آمد. یا دوست داشت مثل خرگوش بپرد و دانا باشد و…

پدر قورباغه چه ویژگی هایی را می گفت که بچه قورباغه نداشت یا نمی توانست داشته باشد؟

مثلا به قورباغه می گفت: تو نمی توانی زباله بخوری، تو به اندازه ی جغد دانا نیستی و…

بچه ها یکی یکی جواب این سوالات را می گفتند سپس به آن ها گفتم حالا خودتان دوست دارید جای چه حیوانی باشید؟ گفتند: خرگوش، گوسفند، پروانه، شیر و….

گفتم: حالا برای آن حیوانی که دوست دارید جای او باشید، حداقل ۶ ویژگی یا خوبی که چرا دوست دارید جای این جانور باشید را بنویسید!

بعد از آن ها خواستم که نقاشی حیوان مورد علاقه ی خودشان که دوست دارند به جای آن باشند را نقاشی بکشند و سعی کنند اگر ویژگی ها ظاهری هستند، آن ها را در نقاشی نشان دهند.

 

قورباغه قورباغه

 

۴- اجرای نمایش:

یکی دیگر از کارهایی که بعد از خواندن کتاب انجام دادیم اجرای نمایش بود. یکی از بچه ها لباسش قورباغه ای بود و هفته ی گذشته که کتاب را خوانده بودم، گفت: من لباس قورباغه ای دارم. گفتم حتما لباست را بیاور تا با آن نمایش اجرا کنیم.

ابتدا از بچه ها خواستم هر حیوانی را که دوست دارند و مورد علاقه شان است، نقاشی بکشند ولی بزرگ باشد که به عنوان ماسک استفاده کنیم.

سپس ملیکا که لباس قورباغه ای داشت، لباسش را تنش کرد و به عنوان قورباغه پیش تک تک این حیوانات می رفت و از آن ها می پرسید: آیا دوست دارند قورباغه باشند؟ آیا خودشان را دوست دارند؟ و اگر بله، چرا؟ اگر خودشان را دوست ندارند، چرا؟

جواب های بچه ها در نقش حیوانات:

_ دوست ندارم قورباغه باشم چون لیز هستی.

_ حشره می خوری پس من دوستت ندارم،

_ چون حشره می خوری و لیز هستی من دوستت دارم و می خواهم جای تو باشم چون اینطوری گرگ ما را نمی خورد.

_ خرگوش گفت: خودم را دوست ندارم چون گربه و سگ ما را می خورند و من دوست دارم جای تو باشم.

_ خرس کوچولو گفت: من تو را دوست دارم و دوست ندارم جای خودم باشم چون شکارچی ها ما را شکار می کنند و… . با این نمایش بچه ها به ویژگی های اکثر حیوانات دقت کردند.

 

قورباغه قورباغه