- فائزه آتشبار
- مدرسه شاهد(دهدشت)
حدس بزن “من کی هستم”؟
با بچههای مدرسهی شاهد در تاریخ ۲۱/۵/۱۴۰۲ کلاس داشتم. وقتی در حیاط مدرسه در حال راه رفتن به سمت کلاسها بودم، چندتا از بچهها از دور به طرف من دویدند و سلام کردند. من نیز به تبعیت از آنها دویدم و با حالت دو وارد کلاس شدم. سلام دادم و از بچهها احوالشان را پرسیدم.
روی تختهی کلاس مشغول کشیدن شکلهای دایرهای شدم و در آنها اسامی حیواناتی را به دلخواه نوشتم. بچهها هرلحظه میپرسیدند خانم چکار میکنی؟
یکی از بچهها گفت: من میدانم! انگار بازی اسم و فامیل است.
گفتم: نه این نیست. کمکم متوجه میشوید.
تا زمانی که نوشتن من تمام شد، بچه ها خیلی کنجکاو شده بودند.
اسم بازی را گذاشتم: بازی معمایی «من کی هستم؟»
از بچهها خواستم دونفر دونفر و به نوبت پای تابلو بیایند و من معماهای کوتاه، یا درواقع ویژگیهای بارز هر حیوان را میگفتم و آنها باید حدس میزدند درمورد کدام حیوان است. یکی از آن دونفر سریعتر آن حیوان را از میان همهی حیواناتی که در دایرهها نوشته شده بودند، پیدا میکرد و روی دایرهی مربوط به آن دست میگذاشت.
مثال:
* کدام حیوان است که به وفاداری معروف است؟
_سگ!
* کدام یکی شانه به سر دارد؟
_هدهد!
* کدام حیوان یک کیسه در جلوی بدنش دارد؟
_کانگورو!
* کدام یکی بدنش سیاه سیاه است؟
_کلاغ ومورچه!
* از پوست بدن کدام حیوان کیف و کفش درست میکنیم؟
_گاو!
* کدام حیوان گردنش خیلی دراز است؟
_زرافه!
* کدام حیوان است که هویج خیلی دوست دارد؟
_خرگوش!
* کدام حیوان است که بدنی راه راه و سفید و سیاه دارد؟
_گوره خر!
هدایت بازی توسط کودکان:
بچهها حسابی این بازی را دوست داشتند و بعد از اینکه همه به نوبت آمدند و بازی را انجام دادند، میگفتند خانم باز هم ادامه بدهیم. قبول کردم و گفتم: حالا شما سؤال بپرسید و من حدس میزنم.
بچهها گاهی سؤالاتی میپرسیدند که من را به فکر فرو میبرد و لحظاتی طول میکشید که جواب را پیدا کنم.
* خانم کدام حیوان بدنش لکه دارد؟
_من گفتم: زرافه!
مهرآفاق گفت: نه خانم! زرافه بدنش خال خالی است. گاو است که لکه دارد. لکههای سیاه!
* کدام حیوان است که آب را ذخیره میکند؟
_خیلی فکر کردم و در همین حین یکی از بچهها بهصورت یهویی گفت: فیییل! آب را در خرطومش نگه میدارد.
* کدام حیوان از شاخهای به شاخهی دیگر میپرد؟
_میمون!
* کدام یکی بدنش پولک دارد؟
_ماهی
* کدامشان شبها بیدار است؟
_جغد!
این بازی هم برای بچهها و هم برای من جذاب بود. همگی باهم ویژگیهای مختلف حیوانات را یاد گرفتیم.
اهداف این بازی:
آشنایی با ویژگیهای مختلف حیوانات
سرعت عمل و تمرکز
هماهنگی چشم و دست
قصهخوانی به کمک تصویرسازی شخصیت قصه:
بعد از این بازی، کتاب قصه “من این شکلی هستم؟” را به بچهها نشان دادم و مشخصات کتاب را برایشان گفتم. هدهدی را که از قبل نقاشی کشیده بودم به کلاس برده بودم و به آنها نشان دادم و گفتم که کتاب درمورد یک هدهد است. برای بچهها توضیح دادم به هدهد پرندهی شانه به سر میگویند چون انگار یک شانه روی سرش قرار دارد سپس بلند خوانی قصه را شروع کردم. گاهی برخی تصاویر کتاب را به بچهها نشان میدادم.
افزایش اعتمادبنفس کودکان به کمک آینه:
بعد از پایان قصهخوانی، آینهای که با خودم به کلاس برده بودم را جلوی تکتک بچهها گرفتم وگفتم با خودتان صحبت کنید و یک ویژگی خوب خودتان را به خودتان بگویید.
جملاتی که بچهها به زبان میآورند؛ خطاب به خودشان در آینه است:
محدثه گفت: تو خیلی موهایت قشنگ است!
مهر آفاق گفت: تو خیلی قشنگ هستی!
فاطمه گفت: خانم من نمیدانم چه بگویم. قشنگ نیستم! (یکی دیگر از بچهها یهو گفت: تو چشمان به این قشنگی داری! چرا میگی قشنگ نیستم؟)
بعضی از بچه ها خجالت میکشیدند به خودشان در آینه نگاه کنند.
گفتم بچهها شماها خودتان را دوست دارید؟
یکی گفت: خانم من خودم را خیلی دوست دارم.آدم باید اول خودش را دوست داشته باشد.
دیگری گفت: خانم من خودم را اصلاً دوست ندارم.
گفتم: آخه چرا ؟
گفت: خانم نمیدانم..
آن یکی گفت: خانم من خودم را دوست دارم. موهایم قشنگ است. خندهام قشنگ است.
اینکه بچهها باخودشان در آینه حرف زدند و برای یک بار هم که شده خودشان را قشنگ دیدند و توجه کردند؛ تجربهی جالبی بود!
نقاشی خلاقانه:
بعد از این فعالیت، همراه بچهها با استفاده از چهار انگشتمان هدهد شانه به سر را نقاشی کردیم.
برای سر هدهد چهار انگشت را به جز انگشت شصت بهصورت مورب روی برگه میگذاریم و قسمت پایینش را گرد میکنیم و یک نوک تیز برایش میگذاریم.
برای تنهی پرنده هم دو تا از انگشتهای دست استفاده میکنیم و انگشتها جای پرهای هدهد میگیرد.
برای دُم هدهد هم میتوان از چهار انگشت استفاده کرد اما به اندازهی آن باید توجه کنیم.
ثبت ديدگاه