• سیما باوند
  • سرفاریاب

گفتگو درمورد هفته‌ی کتاب‌خوانی:

در تاریخ ۱۴۰۲/۰۸/۰۸ با بچه‌های کلاس ششم شهر سرفاریاب کلاس داشتم. وارد کلاس شدم و با بچه‌ها سلام و احوال پرسی کردم. ابتدا با آن‌ها درمورد هفته‌ی کتاب و اهمیت کتاب‌خوانی صحبت کردم وگفتم سر هر کلاسی که رفتم مسؤلیتی برایشان انتخاب کردم ولی چون شماها بزرگتر هستید باید در مسؤلیت خودتان بیشتر دقت کنید.

گفتم برای هفته‌ی کتاب باید نشریه درست کنند و به راهروهای مدرسه بچسپانند. بچه‌ها را نیز راهنمایی کردم که چگونه با کاغذ دیواری، برگه‌ی آچار و کاغذ رنگی نشریه درست کنند. موضوعات نشریه می‌توانند درمورد کتاب، اهمیت کتاب و همچنین نقاشی در مورد کتاب باشند.

بعد از صحبت درمورد هفته‌ی کتاب، برای قصه‌خوانی آماده شدم. عنوان قصه “دور دنیا در یک روز” بود. قصه را خواندیم و بعد از آن با بچه‌ها در موردش صحبت کردیم.

پرسش و پاسخ:

از آن‌ها پرسیدم از غذای کدام کشور خوشتان آمد؟

مائده گفت: خانم از غذای ژاپن که سوپ میگو و ماهی کباب شده و یک قاچ پرتقال داشت، خوشم آمد.

بیشتر بچه‌ها هم گفتند: غذاهایی که گفتی اولین بار است که اسم آن‌ها به گوشمان می‌رسد.

گفتم با خواندن این کتاب چه چیزهایی یاد گرفتید؟

گفتند: با آداب و رسوم، فرهنگ‌های مختلف، انواع پوشش، انواع خوراکی و غذا آشنا شدیم.

یکتا گفت: من با ساعت خواب آن‌ها آشنا شدم و فکر می‌کردم همه‌ی بچه‌ها همزمان با خودم می‌خوابند.

اهداف قصه‌:

  • تقویت قوه‌ی تخیل
  • همزاد پنداری،
  • آشنایی با مجموعه‌های مختلف،
  • آشنایی با زندگی‌نامه نویسی
  • کمک به جهان‌بینی بچه‌ها

نقاشی خلاق:

بعد از پرسش و پاسخ، از بچه‌ها خواستم مسیر خودشان از خانه تا مدرسه را همراه با توضیح مختصری نقاشی کنند. آن‌ها باید جزئیاتی که هر روز در مسیر خود می‌دیدند را به یاد می‌آوردند و آن را نقاشی کنند.

اهداف نقاشی:

  • توجه به مسیر رفت و برگشت
  • بالا بردن هوش تصویری و تصور پدیده‌ها
  • درگیرشدن حواس بینایی
  • افزایش قدرت تمرکز
  • بالا بردن خلاقیت برای نقاشی‌ کردن اجسام، خانه ها و …

 

کتاب

 

بازی هدفمند:

بعد از نقاشی نوبت به بازی با بچه‌ها رسید. بازی لب‌خوانی را انجام دادیم اما تعداد بچه‌ها زیاد بود پس بازی را بصورت گروهی انجام می‌دادیم.

  • بچه‌ها را گروه بندی کردم.
  • تعدادی ضرب‌المثل، حدیث و شعر آموزنده روی چند کارت نوشتم و هر گروه یک کارت را انتخاب می‌کردند و نمایش آن را بصورت لب‌خوانی اجرا می‌کردند.
  • بچه‌هایی که رو بروی اجراکنندگان بودند باید هر چه از نمایش را می‌فهمیدند روی کارت سفیدی که در اختیارشان بود، می‌نوشتند سپس من کارت‌ها را از آن‌ها می‌گرفتم و هر کسی که جمله‌ای که نوشته بود به ضرب‌المثل نزدیکتر بود؛ برنده می‌شد. مثلاً ضرب‌المثل “هر که بامش بیش، برفش بیشتر” را با نمایش و لب‌خوانی اجرا می‌کردند و گروه دیگر باید حدس می‌زدند.
  • این بازی یک تفاوت با بازی پانتومیم داشت. در بازی پانتومیم بازی با دهان بسته انجام می‌شود ولی اینجا با دهان باز انجام می‌شود.

 

اهداف بازی:

  • بازی هیجان،
  • بالا بردن دقت،
  • هوشیاری
  • بهبود عکس‌العمل

تحویل نشریه‌ی هفته کتاب‌خوانی:

بچه‌ها قرار بود نشریه درست کنند و من برای آن‌ها توضیح داده بودم که باید چکار کنند. یکی دو تا از بچه‌ها متوجه نشده بودند برای همین والدین آن‌ها تماس گرفتند و من هم به صورت تمام و کمال برایشان توضیح دادم که چکار کنند.

بچه ها نشریه‌هایی که درست کرده بودند با خودشان آوردند و در تاریخ ۲۲/۸/۱۴۰۲ به من تحویل دادند. بعضی از بچه‌ها گفتند ما دوست نداریم نشریه‌ی ما را کسی به جزء خانم باوند ببیند. نشریه‌ی آن‌ها واقعاً عالی بود. معلم پرورشی هم سرکلاس حضور داشت و کار بچه‌ها را تحسین کرد.

من هم از آن‌ها تشکر کردم و گفتم: چگونه این نشریه‌ها را درست کردید؟

بعضی‌ها بصورت انفرادی و بعضی‌ها هم بصورت گروهی انجام داده بودند.

 

کتاب کتاب

 

گفتم: بچه‌ها خودتان نشریه‌ها را درست کردید یا از کسی کمک گرفتید؟

پردیس گفت: خانم من مطالب نشریه را خودم نوشتم ولی نقاشی آن را داداشم کمکم کرد.

بعد هم با پونز و چسب نشریه‌ها را چسپاندیم چون تعداد نشریه‌ها زیاد بود، بعضی از آن‌ها را در کلاس و مابقی را در راهرو ها چسپاندیم.